آیین زیارت یکی از مهم‌ترین آیین‌های دینی در اسلام است. آیینی که گویی همزاد با دینداری است و نمی‌توان میان این دو مقوله، جدایی و گسستی تصور کرد. به خصوص در مذهب شیعه، این مقوله پر رنگ‌تر است و اعتقاد به زیارت اماکن مقدسه و تمسک به قبور مطهر فرزندان، نوادگان و امامزادگان از نسل رسول خدا (صلوات اله علیه) به گونه‌ای وصف‌ناشدنی با روح و جان مسلمان شیعه عجین شده است. همین اعتقاد است که در طی سالیان متمادی تاریخ‌ساز شده و چه‌بسا مهم‌ترین تحولات فرهنگی، دینی و حتی سیاسی میان شیعیان و بالاتر از آن میان پیروان ادیان مختلف مولود همین آیین مذهبی است.

ایران با میزبانی از 8051 بقعه زیارتی، یکی از کشورهایی است که ظرفیت عظیمی برای گسترش و معرفی آیین زیارت را داراست، با این وجود آنچه به عنوان آیین زیارتی مسلمان در جهان شناخته شده؛ مراسم حج است که پیروان مذاهب مختلف اسلامی را در زمانی مشترک گرد هم می‌آورد.

طی سال‌های اخیر شاهد بروز، گسترش و اقبال گسترده بی‌سابقه‌ای از دیگر مراسم معنوی مسلمان بوده‌ایم؛ «زیارت اربعین» مراسمی که حالا تبدیل به شکوهمندترین تجمع دینی شده و به واقع تجلی جاذبه مغناطیس حسینی نام گرفته است.

شاید برای بسیاری از مسلمانان این موضوع تازگی داشته باشد که پیروان ادیان غیر اسلامی نیز پایبند به مقوله زیارت باشند و به ندرت اطلاعی از مکان‌های زیارتی مسیحیان شنیده و یا دیده‌اند. «سانیاگو د. کامپوستلا» یکی از زیارت‌های مشهور در مغرب زمین است و نقاط مشترکی هم با آیین زیارت در اسلام دارد، به گفته «محمد نصراوی» پژوهشگر حوزه مطالعات انسان‌شناسی آیینی، این مکان زیارتی پس از «بیت‌المقدس» دومین پایگاه زیارتی مسیحیان اروپاست و بنا بر باور مسیحیان، محل دفن یکی از حواریون عیسی مسیح است. مسیحیان از جنوب کشور فرانسه از مسیری زیبا و روستایی و دور از هیاهوی شهری پیاده به این زیارتگاه می‌روند.

ماهیت مقوله‌ای تحت عنوان زیارت، تطبیق آیین زیارت در اسلام و مسیحیت، واکاوی انسان‌شناختی سه زیارت حج، اربعین و سانتیاگو د کامپوستلا و خلاصه آنچه در خصوص این سه آیین مذهبی می‌توان مطالعه کرد و دانست، به تازگی موضوع تالیف و انتشار کتابی شده است با نام «امید درآستانگی».

«محمد نصراوی» که به تازگی از دانشگاه «رویال هالووی» لندن فارغ‌التحصیل شده، در این کتاب که برگردانی از پایان‌نامه کارشناسی ارشد او به راهنمایی پروفسور «گرگری کلیز» است، به مطالعه مقوله زیارت در میان ادیان اسلام و مسیحیت پرداخته و با استفاده از نظریات گوناگون همچون: هتروتوپیای «میشل فوکو»، آستانگی «ویکتور ترنر» و نظریه کاریزمای «ماکس وبر» نخستین اثر مکتوب پیرامون مطالعه تطبیقی مقوله زیارت را به نام خود ثبت کرده است.

بهره‌گیری از نظریات مطرح در زمینه فلسفه علوم اجتماعی و انسان‌شناسی در پی یافتن روشی برای تحلیل پدیده زیارت و مفهوم امام شاید یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کتاب امید در آستانگی باشد.

وب‌سایت «کرب و بلا» برای آشنایی بیشتر با چند و چون انتخاب موضوع کتاب، مراحل پژوهش و مطالعه تا رسیدن به مرحله نگارش اثر و نیز موضوعات مطرح شده در این اثر خواندنی، گفتگویی با نویسنده کتاب انجام داده است که در ادامه می‌خوانیم:

چه دغدغه یا بهانه‌ای باعث شد شما نوشتن این کتاب را با این رویکرد شروع کنید؟

مسئله‌ای که دائم درگیر آن بودم و هستم، تجربه مشترک انسان‌ها از پدیده‌های آیینی بوده که آیا می‌تواند منجر به یک زبان مشترک شود یا نه؟ در سال آخر دوره کارشناسی ارشد، به واسطه شرکت در کنفرانس مطالعات اتوپیا شهر «لیسبون پرتغال» در سال 2016 با مفهوم «اتوپیا» یا همان آرمان‌شهر آشنا شدم و به این نتیجه رسیدم که این مفهوم بین‌رشته‌ای از آنجایی که یکی از دغدغه‌های مشترک ادیان و فرهنگ‌هاست، می‌تواند ظرفیت ساختن زبان مشترک را برای ترجمه فرهنگی پدیده‌های اسلامی و شیعی داشته باشد. چرا که هر انسانی در پی ساختن زیستی آرمانی برای خود و جامعه خود است. به همین جهت سعی در تبیین تجربه‌های زیسته خودم که در بستر تشیع پدید آمده در چارچوب فکر و ایده اتوپیا کردم.

در سال 2017 خوانش اتوپیایی از زیارت اربعین را در کنفرانس مطالعات اتوپیا ارائه کردم که با استقبال رو به رو شد و به دنبال آن تصمیم گرفتم در قالب پایان‌نامه دانشگاهی در دانشگاه رویال هالووی لندن، علاوه بر زیارت اربعین، به زیارت مهم مسلمانان یعنی حج و به پیشنهاد استاد راهنمایم پرفسور «گرگری کلیز» به واکاوی زیارت «سانتیاگو د کامپوستلا» از دین مسیحیت نیز بپردازم.

مردم مراسم حج و اربعین را می‌شناسند ولی برای عموم مردم ایران مراسم سانتیاگو د کامپوستلا ناشناخته است. درباره این مراسم کمی توضیح بدهید.

البته شاید هم این‌طور نباشد، چون در فرآیند پژوهش به این مسئله پی بردم که زیارت حج و اربعین دارای لایه‌های گوناگونی است که مردم با آن آشنا نیستند؛ اما این آیین‌های زیارتی تنها به نام، شناخته شده هستند. در مغرب زمین زیارت سانیاگو د کامپوستلا یکی از زیارت‌های مشهور است. می‌توان گفت پس از اورشلیم یا بیت‌المقدس، سانیاگو د کامپوستلا دومین پایگاه زیارتی مسیحیان اروپاست. من با این زیارت در کنفرانس زیارت پژوهی که در دانشگاه لندن برگزار شد بیشتر آشنا شدم و در آن نقاط مشترکی با آیین زیارت در اسلام و به ویژه تشیع دیدم. این زیارتگاه در شمال غرب کشور اسپانیا واقع شده و بنا بر باور مسیحیان محل دفن یکی از حواریون عیسی مسیح است. مسیحیان از جنوب کشور فرانسه از مسیری زیبا و روستایی و دور از هیاهوی شهری پیاده به این زیارتگاه می‌روند.

نکته جالب اینجاست عناصری در فرآیند این زیارت وجود دارد که بسیار شبیه به آیین زیارت در اسلام است، مثل تبرک جستن و اشیای مقدس که این امر می‌تواند شاهدی بر جهان‌شمولی امر آیینی باشد. همین نقاط اشتراک است که منجر به گفت‌وگوی میان ادیانی و فرهنگی می‌شود. تاریخ پیدایش این زیارتگاه نیز بسیار جالب است و داستان‌های اسطوره‌ای بسیاری را درباره آن نقل کرده‌اند که شما و خوانندگان محترم را برای آشنایی بیشتر با این زیارتگاه به فصل سوم کتاب ارجاع می‌دهم.

درباره شباهت‌های انسان شناسانه این سه مراسم به چه مواردی می‌شود اشاره کرد؟

در مورد این موضوع بهتر است کتاب را بخوانید، اما به طور خلاصه می‌توان گفت هر سه زیارت دارای فضایی جدا از زندگی روزمره هستند و مسئله مهم در زیارت‌ها؛ هویت زائران است. هویت آن‌ها در فضای عادی زندگی روزمره هویتی جامد و ایستاست؛ اما هنگامی که شخص به خود هویت زائر می‌گیرد، هویتش پویا و سیال می‌شود. به این معنی که در پی تعریف خود و حتی تعریف پدیده‌های پیرامونی خود در رابطه با فرآیند زیارت است. هم در زیارت مسیحی و هم در زیارت اسلامی و شیعی این نکته را می‌توان دید. دیگر مسئله نقش شخصی است که مردمان به زیارت او می‌روند. در کتاب نشان داده‌ام که فضای زیارت فرآیندی آستانه‌ای است، یعنی فضایی که آبستن تولید اسطوره، هنر، باور و ... است. در این فضا چهره کسی که به زیارتش نیز می‌روند همواره تولید و بازتولید می‌شود. در سنت مسیحی و سانتیاگو سنت جیمز این‌گونه بود. در حج چهره اتوپیایی امام زمان (عج) و در اربعین نیز چهره امام حسین (ع). نکته قابل‌توجه اینجاست که زائران هویت خود را در این فرآیند آستانه‌ای در ارتباط با همان شخص ترسیم و تعریف می‌کنند که من آن را شخص اتوپیک می‌خوانم.

منظورتان از واکاوی انسان‌شناختی این سه مراسم چیست و چه نتایجی به دست آوردید؟

قصد من تحلیل این پدیده‌ها بر مبنای چارچوب مشترک بود. من در پی نشان دادن ژنتیک انسان شناسانه آیین در بستر زیارت بودم. به این معنی که آیین‌ها گونه‌ ترجمه انسانی عناصر انتزاعی الهی هستند که انسان با اندیشه، زبان، بدن و فرهنگ برای خود ترجمه می‌کند. به نظر من اگر با این نگاه به آیین‌ها در فرهنگ و ادیان گوناگون بنگریم می‌توانیم معانی پنهان در فرم و محتوای این‌گونه مراسم را دریابیم. در این کتاب من با استفاده از اتوپیا به عنوان یک چارچوب نظری انسان شناسانه، سعی کردم ک این کار را انجام دهم. نتایج به دست آمده نشان داد، انسان مسیحی و انسان مسلمان شیعی، زیارت را به عنوان یک فرآیند برای جست‌وجوی در خود و پناهگاهی برای سختی‌ها و نارضایتی‌های زندگی روزمره می‌داند. در این بافت است که انسان سعی در تشکیل اجتماعی بنا بر مساوات و مواسات دارد. چرا که این فضای فرآیند بنیاد طبقه، رنگ، نژاد و جنسیت را به چالش می‌کشد و در پی تشکیل هویتی است متفاوت با آنچه که در زندگی روزمره است.

نام کتاب را «امید درآستانگی» گذاشته‌اید. این نام چه نسبتی با موضوع کتاب دارد و دلیل انتخابش چیست؟

محور و ایده اصلی کتاب مسئله امید است. امید روح اتوپیا است. در این کتاب سعی کردم تعریفی کارکردی از اتوپیا ارائه دهم و این تعریف در رابطه مفهوم امید شکل گرفته است. زیارت در قالب یک مراسم آئینی در مسیحیت و اسلام، گونه‌ای از نمایش رویای جمعی و امید انسان‌ها برای رسیدن به یک وضعیت ایده آل است. جا دارد اینجا به بحران کووید 19 نیز اشاره کنم. من بر این باور هستم که فرآیند زیارت نقش عمده‌ای در بازاندیشی مسئله امید و ایجاد آگاهی اتوپیایی در انسان‌ها دارد. این بحران توانسته این مسئله را به چالش بکشد و برای مدتی فرآیند زیارت را برای باورمندان با خلل ایجاد کند. این مسئله منجر به رسوب آیینی انسان در زندگی روزمره شده و طبیعتاً برای او عواقبی بعضاً جبران ناپذیر در پی خواهد داشت و حالا چرا آستانگی؟ فضای زیارت حالت آستانگی را برای انسان می‌آفریند. حالتی بین فضای زندگی روزمره و وضعیت ایده آل نام این کتاب می‌خواهد بگوید زیارت برای انسان‌ مسیحی و مسلمان و شیعی نمایش امید اوست در حالتی از بودن که همه چیز را ممکن می‌کند. در این فضاست که شناخت و آگاهی اتوپیایی او فعال می‌شود و می‌تواند آن را به صورتی از رویای جمعی دربیاورد.

در پایان بگویم تجلی و تجسم این رویای جمعی را در آن شخص اتوپیک که در شیعه، امام است می‌بیند. به بیان دیگر برای زائران، امام نمود امید در قالبی آستانه‌ای است.